۱۵ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۱۷
آیه های عدل
وطن، می تواند نخل باشد
با کبوتری سرخ
بر شانه های آن
با رطب هایی که از شاخه هایش آویزان است...
یا ستاره هایی که بر پیشانی کویر می چرخند
می خواهند ماه را بر گردانند
وشب را روشن کنند
تا هم آواز با طوطی ها و قناری ها
بر پشت بام های کاه گلی
پیله های عشق پروانه شوند
یا حتی رودی غریب
که به دریا می زنند
تا آیه های عدل را تلاوت کنند
وبه آقیانوس ها بگوید:
مهربان باشند
با ماهی ها
وتمامی کشتی هایی که با صلح لنگر می اندازند...
گرمم شده است
و همپای ماهی ها به رود می گویم
قبل از اینکه به دریا بزنی
به من بگو
وطنم را با چه رنگی نقاشی کنم؟
واژه های من می خواهند
سربازان شعر وطنم باشند...
۹۱/۱۲/۱۵
دل سروده ی آیه های عدل را خواندم و بسیار لذت بردم , حس خوبی به آدم میدهد ، خاطرات بسیاری را در من زنده کرد و بدون اختیار مرا به سالهای جنگ و خون سوق داد ، شاد و ماندگار باشی.
اردتمند ناژفر