سفر
روحم را در سفر باختم
دلم را در عشق
چشمانم را
به آسمان می پاشم
تا به هوایِ مرگ
عادت نکنند
همیشه پرندهِ بمانم...
و سالها بعد
شکارچیانی برگردنند
در حالیکِه دلم را
آویزان از لوله ی تفنگشان
برایم پس می آورند...
سال هاست در من
غمگین و بی صدا می خوانند!
کاش می توانستم
مثل پرنده هایی که غریزه شان را
از دست داده اند
وطنم را از یاد ببرم.
زمستان بزرگی در راه است
پرستوها کوچ خواهند کرد
پروانه ها می میرند!
پرهایم یکی یکی برف می شوند...
دعوتید با مهربانی به این خانه های روشن... بدون در زدن وارد شوید
دوست عزیز دانیال رحمانیان ... جهرمی
امین موسی وند..... با معرفی دو شاعر جوان
استاد حسین ناژفر عزیز با کاریکلماتور های تازه و زیبا
مهدی آخرتی.... با یک شعر قدیمی
شبنم فرضی زاده.... ونقد کتاب ارزشمندشان(بدون چتر آمده ام)
منیره حسین پوری.....با چند عاشقانه کوتاه.
شیما شهسواران احمدی....شعر می کشد مرا به پیش