کودتا با لبخند

اصغر رضایی گماری

کودتا با لبخند

اصغر رضایی گماری

ادبیات ///شعر و نثر ادبی

اصغر رضایی گماری /// شهرستان گتوند ---- خوزستان

کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان
دبیر مطالعات اجتماعی آموزش و پرورش گتوند

مسئول انجمن ادبی دکتر قیصر امین پور شهرستان گتوند از سال 88 تا 92

مسئول کانون ادبی کتابخانه های گتوند از سال 88


جاپ مجموعه شعر "لبان مرا ربوده اند/انتشارات داستانسرا 89

مجموعه شعر شادترین انسان معاصر
مجموعه شعر الفبای خوشبختی
مجموعه کاریکلماتور قبل از اینکه به تو فکر کنم

مجموعه کاریکلماتور کودتا با لبخند


پیام های کوتاه
پیوندها
آخرین نظرات
  • ۲ آبان ۹۸، ۱۵:۱۱ - میلاد
    ممنون
  • ۱۲ فروردين ۹۶، ۱۴:۱۸ - نرگس فاضلی
    خوب بود

هواپیما

 

تنهـــــــــایی ام هواپیـــــــــــــــماییست

که هر کســـــــــی بر من سوار می شود

چمدانی تنهاترم می کند.

هر پرواز 

مسافرانی جای مسافرانی که رفته اند می نشینند

وبه تنهایی من ادامه می دهند

دلــــــــــم چتر نجاتی ست

که بارها

تا مــــــــــــرز باز شدن رفته است

تا باور کنند

             با همه غمگینی ام

             به فکر شادی دیگرانم

.

.

.

شهرهای زیادی رفته ام

                              فرود آمده ام

                              و دوباره برخاسته ام

اما فکر نمی کردم 

این روح سردم 

آشیانــــــــه ای گرم باشد

برای پرنده ای

در این آبادی دور...

...........................................................................................

...........................................................................................

و دعوتید به این خانه های روشن با مهربانی وارد شوید.

           منیره حسین پوری

          مهدی آخرتی

۳۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۵۶
اصغر رضایی گماری

  روز قلم

      

     "شعر"

گفتند:  ضعیف است

پیش دکتر بردم

گفت :

هر وعده سه  نسخه بنویس 

       و پاره کن ...

                                            

این روز عزیز و بزرگ رو به همه دوستان عزیز نویسنده تبریک عرض می کنم.

همه شما دوستان عزیز رو دعوت به خوانش شعر این عزیزان می کنم و امیدوارم که مورد پسند شما دوستان واقع بشه...

شاعر ارجمند و دوست داشتنی مرتضی حیدری آل کثیر شاعری از دیار شوش

با غزل"تکلیف آسما نها" را بخوانیم

شاعری از دیار خراسان : جوان فعال و خوش ذوق  مهدی آخرتی 

با مطلب  "دیوانه تویی که عاقلم پنداری" را همراه معرفی چند شعر و شاعر خوب حتمن بخوانید

۳۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۸:۳۹
اصغر رضایی گماری

                                

دیروز آخرین روز کلاس و مدرسه بود همه حال و هوای عجیبی داشتند!

هوای همه هوای رفتن بود اما به کجا...

دیروز به ده رسیده ام از روزهایی که معلم شده ام تا سال های تدریسم دو رقمی شوند اما مثل تمام عمرم چقدر زود گذشت...

دیروز رسیده ام به پایان آغاز یک سال تحصیلی با دنیایی از خاطرات خوب وتلخ...

و امروز عجیب یاد اولین سال تدریسم افتادم و شعری که در پایان سال تحصیلی اش گفتم:

       "آخرین زنگ کلاس

         آغاز اندوه

        سه ماهه ی مدرسه بود."

دیروز  هایم را دوست دارم اما منتظر فردایم...

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۳۶
اصغر رضایی گماری

به ذره گر نظر لطف بو تراب کند

                                  

                                    به آسمان رود و کار آفتاب کند

 

 

"شکفتن"

            شکافت

           تا شکوفا شود

           خدا در خانه اش

                             گل کرد!

..................................................................................................................................

شهدای گمنام

"معجزه"                      برای شهیدان گمنام

 

نه عنکبوتی

          تار تنیده

نه کبوتری،

          تخم گذاشته

اما عجیب پیدایت نمی کنند

انگار

معجزه تو همین است...

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۱۶
اصغر رضایی گماری

به نام خدا

با عرض سلام و درود به تمامی دوستداران ادبیات

و تشکر از تمامی زحمت کشان عرصه چاپ و نشر...

در نمایشگاه کتاب تهران مانند همیشه با غیاب برخی از نشریه هایی روبه رو شدم که در زمینه شعر بسیار فعال بوده اند از جمله دفتر شعرجوان، آهنگی دیگر، چشمه و...

اما امسال دو نشر تازه در حوزه شعر به نام نیماژ و نصیرا فعالانه وارد این عرصه شده ان که ورود آن ها را تبریک عرض می کنم...

و در این پست در نظر دارم 9 کتابی که تازه  به چاپ رسیده اند و به نظر اثار موفقی هستند را معرفی کنم و شما دوستان عزیز را دعوت به خوانش آن ها می کنم!

(1) "پـــــرنده مــــــــردنی نبود"  مجموعه اثار شعر سپید  فرزاد آبادی که توسط نشر شانی به چاپ رسیده است و شعری به نام "آزاده" از این کتاب را با هم بخوانیم

تکان که می خورم این جا/ جریان باد/موهای تو را نوازش می کند/ آن سوی شهر/من امید داشتم/ این گونه باشد/ دستم را که تکان می دهم در اردوگاه/ اشک های کسی پاک شود در وطن ام.

(2) "می تـــرسم بعــــد از مرگ هم کارگـــــــر باشم" از شاعر جوان سابیر هاکا که توسط انتشارات نیماژ به چاپ رسیده است با هم شعری به نام شاه توت را از این مجموعه می خوانیم:

تا به حال/ افتادن شاه توت را دید ه ای!؟/ که چگونه/ سرخی اش را با خاک قسمت می کند./{هیچ چیز مثل افتادن درد آور نیست}/ من کارگرهای  زیادی را دیده ام/ از ساختمان که می افتادند/ شاه توت می شدند!

(3) "غــــــــــریبه ای بــــــــــه غـــــــــــــریبه ی  دیگــــــــــر" از  شاعر خوش ذوق و فعال مجید سعد آبادی که انتشارات شانی آن را به چاپ رسانده است

با هم به خوانش شعری از این مجموعه می نشینیم که تقدیم شده است به حمید رضا شکارسری//سرم سینی گردیست/ که در ان / به ناصر الدین شاه هندوانه تعارف کردند/ دست هایم دو تندیس بلورین/ برای دو نفر/ که همزمان در کشور گشایی ها اول شده بودند/پای چپم عصای عجیب و غریب موسی/ هنوز نمی توانم خوب به نیل بکوبم/ پای دیگرم همان است که لنگ لنگان/ تیمور را به اسب مهربانش رساند/ و این تن ابر قدرت/ سنگ قبر هیتلر است/ می بینی؟!/ شکست هایم  را همه تجربه کرده اند/ پیروزی هایم  را/ تنها/ آرزو هایم برای خودم مانده/...

(4) اما کتاب متفاوتی که در حوزه شعر جنگ به چاپ رسیده است به نام "آژیــــــــــر" از صابر ساده شاعر جوانی که نگاهی متفاوت و جدید به جنگ داشته است این اثر ارزشمند را انتشارات فصل پنجم به چاپ رسانده است با هم دو اثر کوتاه از این مجموعه را بخوانیم :

یک)سهم من از جنگ / پدری بود / که هیچ وقت/ در جلسه اولیا و مربیان شرکت نکرد.

دو)چه خوب است تفنگ ها / گل شلیک نمی کنند/ اگر چنین می شد/ زیر این همه گل / بی شک غرق می شدیم...

(5) "جعبــــــــه سیــــــــــــــــاه" از عبدالصابر کاکایی شاعر فعال در عرصه مطبوعات که تلاش های زیادی در جهت معرفی  شعر جوان دارند توسط انتشارات نیماژ به چاپ رسیده است:

چراغ قرمز شعری است که از این مجموعه می خوانیم//

چراغ قرمز/ فرصت کوتاهی ست/ تا در آینه ماشین/ خیره شوی به سپیدی موهایت/"مرگ/ از آنچه در آینه می بینید/ به شما نزدیک تر است"

(6) و در حوزه طنز نیز امسال انتشارات مروارید اثر شاعر ارجمند اکبر اکسیر  را با نام "مــــــــــالاریـــــــــا" رابه نمایشگاه آورده  بود که این اثر پنجمین البوم شعر فرانو این شاعر عزیز می باشد که مثل همیشه مورد استقبال  خوب مخاطبان قرار گرفته است ؛ شعر تیراژ را به خاطر تیراژ  بالای اثار این شاعر با هم می خوانیم//

محبوبیت احمد شاملو/ کفرم را در می آورد/ او با اینکه مرده است/ هم کتاب هایش تجدید چاپ می شود / هم سنگ قبرش!/

(7)  "کلیـــــــــــد ها" دومین مجموعه موفق شاعر جوان رسول پیره است که توسط انتشارات نیماژ به چاپ رسیده است با هم  اولین شعر این مجموعه را به نام تنهایی را می خوانیم://

پنجاه متر/صدمتر/ هزار متر/ غم انگیز است/ وقتی به خط پایان رسیدی ه ای  و هیچ کس پشت سرت نیست/.../حدس بزن//حدس بزن/  چقدر تنهابلشد/ کشوری که سرود ملی اش را/ تنها یک نفر می خواند/.../ مثل حمله قلبی به بخش سی سی یو/حمله لیونل مسی به دروازه رئال مادرید/ حمله گاو خشمگین به پیراهن قرمزم/به من حمله می کند تنهایی/ تنهایم/ شبیه مهاجرانی که در غربت / دیوار سفارت کشورشان را به آغوش می گیرد/

(8) و انتشارات  سوره مهر که امسال نیز فعال در عرصه شعر حضور پیدا کرده بود اثری از شاعر جوان و منتقد فعال مطبوعاتی سینا علی محمدی با نام"صحــــــــــــــن علـــــــــی" را به نمایشگاه آورده بود که مجموعه ای از اثار چاپ شده این شاعر موفق است.

کوه را با خودت بیاور/جنگل را/ گرگ ها و پلنگ ها خرس ها را/(هرچه وحشی تر بهتر)/ولی دریا را رها کن برای تعطیلات/وقتی خسته از چهار دیوار شهر/به جاده می زنی و/لابه لای باران و/ رودخانه و/دریا/ شبیه چهارده سالگی ات/ هم بازی بچه قورباغه ها می شوی...

(9)و دیگر اثر موفق انتشارات سوره مهر "تغییـــــــــر تمــــدن" از شاعر جوان مهدی مظاهری است که دارای طراحی زیبا و متفاوت است و این شاعر خوش ذوق کتاب 96صحفه ای خود را به هشت بخش با موضوعات مختلف تقسیم کرده است . اولین شعر از مجموعه  عشق این کتاب را با هم می خوانیم.

ساعت مچی ات را باز کن / ضربان قلب من / زمان را/ دقیق تر نشان می دهد/ اکنون/ درست/ وقت بوسیدن توست.

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۳۲
اصغر رضایی گماری

باید ادامه آسمان باشی

که اینگونه

هر غروب ، آفتاب را تا می کنی!

تا تازه تر از همیشه

به صبح تحویل دهی!

و هر لحظه به زیبایت فکر می کنم

که پنهان کردنش پشت میله های یک نام

آسان نیست

آنچه پنهان می ماند تور است

تور است و طعمه

که به رقص لنج بر شانه هایت

به آوازی آشکار می شود

زیبایی...!

و موج هایی را می بینم

با ماهیانی که به خورشید نظر دارند

فریاد می زنند:

تو نبض ایرانی !

تو آوازهای آبی ایرانی!...

۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۲۰
اصغر رضایی گماری

این روزها

خانه ام

تابوت تازه ای شده است!

تا آینه ها

تنهایی ام را در اتاق های تودرتو بهتر نشان دهند...

ودر این تابوت تازه

از پنجره های گشوده ی رو به آسمانش

هر پرنده ای که می پرد

بالی ست که مرا به سوی مرگ پرواز می دهد

وروزهاست 

برای میهمانی من 

چشم چپ قبرستان می پرد

وشاگردانم در شعرهای تازه ام

دنبال سطری

یا شعر مناسبی می گردند

برای سنگم

تا نقطه پایانی باشد برای زندگی ام...

و هر روز

زندگی با عصاهایی ساییده 

لنگ لنگان به تشییع ام پا می کوبد!

می خواهم 

سرم را بگذارم و بمیرم...

ویک سطر 

تنها یک سطر لازم دارم

از جنس هق هق

تا برشعر زندگی ام بخوانم...

۳۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۵۶
اصغر رضایی گماری

برای سوگ بانوی آب و آینه حضرت فاطمه زهرا (س) 

تسلیت حضرت فاطمه

بهار شگرفی بود

 

لای در و دیوار

 

                  گلی شکفت!

 

که تمام دیوارها

 

          پر پر شدند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۱۴
اصغر رضایی گماری

سفره عید

 به نام خدایی که مهرش به دل               همه از بیان سپاسش خجل

   

 سلام و ادب به شمادوستان عزیز و گرامی

 

     ودر آغازسال نو،روزهای خوب وخوشی برایتان آرزو دارم...

 

و از مجموعه نوروزی هایم  دو تا رو تقدیم شما خوبان میکنم ...

 

(1)

هنگام نوروز

گربه ها ، ماهی ها را تحویل می گیرند

آب، سبزه را

ما، سال را 

 


(2)

هنگام نوروز

تکمیل کرد

سوسک، سفره هفت سینم را

با پرواز دمپایی

در تنگ ماهی!...

 

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۵۹
اصغر رضایی گماری

وطن، می تواند نخل باشد

با کبوتری سرخ

بر شانه های آن

با رطب هایی که از شاخه هایش آویزان است...

یا ستاره هایی که بر پیشانی کویر می چرخند

می خواهند ماه را بر گردانند

وشب را روشن کنند

تا هم آواز با طوطی ها و قناری ها

بر پشت بام های کاه گلی

پیله های عشق پروانه شوند

یا حتی رودی غریب

که به دریا می زنند

تا آیه های عدل را تلاوت کنند

وبه آقیانوس ها بگوید:

مهربان باشند

با ماهی ها

وتمامی کشتی هایی که با صلح لنگر می اندازند...

گرمم شده است

و همپای ماهی ها به رود می گویم

قبل از اینکه به دریا بزنی

به من بگو

وطنم را با چه رنگی نقاشی کنم؟

واژه های من می خواهند

سربازان شعر وطنم باشند...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۱۷
اصغر رضایی گماری